ناتوانی سیاست گذاران ارشد جهانی از مقابله و کنترل چالشها و بحرانهایی مانند کروناویروس و تغییرات اقلیمی شدید کنونی که به شورش، آشوب و انقلاب اقلیمی گرایش دارند را میتوان جلوهای از برگشت بشریت از قله پیشرفت و توسعه به سوی درههای تاریک تاریخ زندگی بشریت دانست.
بسیاری از نظریهپردازان علوم سیاسی همواره از جمله " نظم نوین جهانی " برای دورههای جدید تحولات و مناسبات سیاسی جهانی که خود پیامد تغییرات سیاسی و اجتماعی بزرگ و فراگیر جهانی و منطقهای هستند، بهره بردهاند.
نظم نوین جهانی طی یکصد سال اخیر برای تحولاتی فراگیر و بزرگ در نظام جهانی مانند: جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی، نظام دو قطبی جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جهان آمریکایی، 11 سپتامبر 2001 و ... مورد استفاده قرار گرفته است که بیشتر جنبه مطلق سیاسی، نظامی و تاحدودی اجتماعی داشتهاند.
سیاستگذاران ارشد جهانی که در انجمنها، محافل یا قدرتهای بزرگ جهانی به ترسیم و تدوین سیاستهای جهانی و آینده بشر مشغول بوده و هستند، طی چند دهه اخیر بیشتر بر مؤلفههای قدرتسازی در حوزه نظامی و اقتصادی تکیه نموده و سیاستگذاری آنان نیز معطوف به حفظ یا برسازی نظمهای نوین جهانی بر پایه قدرت نظامی و اقتصادی بوده است.
جهان سیاستگذاری عمومی که اغلب در سیطره قدرتهای بزرگ بهخصوص ایالات متحده آمریکا بوده است، جلوهای از نظم نوین جهانی را ارایه داده که بر " جهانی شدن " یا " جهانی سازی " سیاستگذاری یک طیف خاص از حاکمان و حکمرانیهای سامانمند و قدرتمند جهانی استوار بوده است. در چنین فرآیندی است که سیاستگذاری جهانی دارای اساس و چارچوبها یا همان استانداردهای غربی بهویژه آمریکایی شده است.
نظم نوین جهانی، الزامی به نوین و جدید بودن ندارند و شاید به نوعی بازگشت یا احیای وضعیت پیشین و قدیمیتر نیز منجر گردد. همانگونه که فرید زکریا در کتاب خود " جهان پساآمریکایی " در مورد نوع نظم نوین جهانی مورد نظر جرج بوش پدر در دهه 1990 مینویسد:<< منظور او [جرج بوش پدر] صریحاً گسترش جهان کهنه غربی در سراسر جهان بود>>1. بنابراین نظم نوین جهانی در دهه دوم قرن بیست و یکم که بر پایه تغییرات آب و هوایی یا همان آشوب و انقلاب اقلیمی استوار است نیز را میتوان نوعی بازگشت به نظم یا بینظمی سدههای پیشین قلمداد نمود که بشر از مدیریت و کنترل رویدادها و حوادث طبیعی عاجز و ناتوان بوده، دولتهای وقت نیز تنها در قالب نبرد با محیط زیست به سیاستگذاری میپرداختند!
اکنون در دهه 2020 میلادی که بسیاری آن را عصر پیشرفت و فناوری نامیده و بشر را در اوج توانمندی و آفرینش وضعیتهای جدید میدانند، جهان و بقای بشر بار دیگر در آستانه یک نظم نوین جهانی بسیار مبهم و رازآلود قرار گرفته است که تمامی قدرتهای بزرگ و کوچک را به چالشی فراگیر کشیده و تهدید مینماید.