مرکز مطالعات استراتژیک البرز

مرکز مطالعات راهبردی مطابق با اهداف سند چشم انداز توسعه 20 ساله جمهوری اسلامی ایران

مرکز مطالعات استراتژیک البرز

مرکز مطالعات راهبردی مطابق با اهداف سند چشم انداز توسعه 20 ساله جمهوری اسلامی ایران

مرکز مطالعات استراتژیک البرز

Center for Strategic Studies Alborz
مرکز مطلعات استراتژیک البرز، با همکاری متخصصین و کارشناسان ارشد و دکتری استراتژی و مدیریت در حوزه تجارت، منابع انسانی، بازاریابی و تبلیغات در سال 1385 تاسیس شده و بعنوان اتاق فکر گروه البرز در تهیه و تدوین کلیه طرح هاو پلان های تجاری شرکت ها و موسسات عضو گروه و جاری سازی اهداف استراتژیک و نظارت بر اجرای تحول و توسعه نقش بسیار موثر و پویایی داشته است.
این مرکز طی سال های گذشته با ارائه خدمت به موسسات دولتی و خصوصی و هلدینگ سعی داشته است نقش کوچکی در جهت دستیابی به اهداف توسعه ایران اسلامی در سند چشم انداز 20 ساله ایران 1404 ایفا نماید. ریاست این مرکز بر عهده دکتر سیامک عزیزی می باشد.
سایت حاضر برای نشر و توسعه مقالات، اخبار و اطلاع رسانی همایش های حوزه مدیریت راه اندازی شده است و امیداست مورد استفاده بازدیدکنندگان گرام واقع شود.
تلفن تماس : 22981922
فکس : 22938649
پست الکترونیک : alborzgroup.co@Gmail.com

پیوندهای روزانه
پیوندها

۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

ناتوانی سیاست گذاران ارشد جهانی از مقابله و کنترل چالش‌ها و بحران‌هایی مانند کروناویروس و تغییرات اقلیمی شدید کنونی که به شورش، آشوب و انقلاب اقلیمی گرایش دارند را می‌توان جلوه‌ای از برگشت بشریت از قله پیشرفت و توسعه به سوی دره‌های تاریک تاریخ زندگی بشریت دانست.

بسیاری از نظریه‌پردازان علوم سیاسی همواره از جمله " نظم نوین جهانی " برای دوره‌های جدید تحولات و مناسبات سیاسی جهانی که خود پیامد تغییرات سیاسی و اجتماعی بزرگ و فراگیر جهانی و منطقه‌ای هستند، بهره برده‌اند.
نظم نوین جهانی طی یکصد سال اخیر برای تحولاتی فراگیر و بزرگ در نظام جهانی مانند: جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی، نظام دو قطبی جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جهان آمریکایی، 11 سپتامبر 2001 و ... مورد استفاده قرار گرفته است که بیشتر جنبه مطلق سیاسی، نظامی و تاحدودی اجتماعی داشته‌اند.
سیاستگذاران ارشد جهانی که در انجمن‌ها، محافل یا قدرت‌های بزرگ جهانی به ترسیم و تدوین سیاست‌های جهانی و آینده بشر مشغول بوده و هستند، طی چند دهه اخیر بیشتر بر مؤلفه‌های قدرت‌سازی در حوزه نظامی و اقتصادی تکیه نموده و سیاستگذاری آنان نیز معطوف به حفظ یا برسازی نظم‌های نوین جهانی بر پایه قدرت نظامی و اقتصادی بوده است.
جهان سیاستگذاری عمومی که اغلب در سیطره قدرت‌های بزرگ به‌خصوص ایالات متحده آمریکا بوده است، جلوه‌ای از نظم نوین جهانی را ارایه داده که بر " جهانی شدن " یا " جهانی سازی " سیاستگذاری یک طیف خاص از حاکمان و حکمرانی‌های سامانمند و قدرتمند جهانی استوار بوده است. در چنین فرآیندی است که سیاستگذاری جهانی دارای اساس و چارچوب‌ها یا همان استانداردهای غربی به‌ویژه آمریکایی شده است.
نظم نوین جهانی، الزامی به نوین و جدید بودن ندارند و شاید به نوعی بازگشت یا احیای وضعیت پیشین و قدیمی‌تر نیز منجر گردد. همان‌گونه که فرید زکریا در کتاب خود " جهان پساآمریکایی " در مورد نوع نظم نوین جهانی مورد نظر جرج بوش پدر در دهه 1990 می‌نویسد:<< منظور او [جرج بوش پدر] صریحاً گسترش جهان کهنه غربی در سراسر جهان بود>>1. بنابراین نظم نوین جهانی در دهه دوم قرن بیست و یکم که بر پایه تغییرات آب و هوایی یا همان آشوب و انقلاب اقلیمی استوار است نیز را می‌توان نوعی بازگشت به نظم یا بی‌نظمی سده‌های پیشین قلمداد نمود که بشر از مدیریت و کنترل رویدادها و حوادث طبیعی عاجز و ناتوان بوده، دولت‌های وقت نیز تنها در قالب نبرد با محیط زیست به سیاستگذاری می‌پرداختند!
اکنون در دهه 2020 میلادی که بسیاری آن را عصر پیشرفت و فناوری نامیده و بشر را در اوج توانمندی و آفرینش وضعیت‌های جدید می‌دانند، جهان و بقای بشر بار دیگر در آستانه یک نظم نوین جهانی بسیار مبهم و رازآلود قرار گرفته است که تمامی قدرت‌های بزرگ و کوچک را به چالشی فراگیر کشیده و تهدید می‌نماید.

 

نویسنده: اریکا مارات
ترجمه: سمیه زنگنه، عضو گروه مناسبات استراتژیک اوراسیا -خاورمیانه

 

فاجعه سیاسی و انسانی در افغانستان تهدیدی برای افزایش گرایش های استبدادی در تاجیکستان و ازبکستان است. با خروج نیروهای آمریکایی و ائتلافی از افغانستان و تسلط سریع طالبان، کشورهای همسایه آسیای مرکزی بار دیگر در کانون توجه بین المللی قرار گرفته‌اند. کشورهایی که با افغانستان مرز مشترک دارند - تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان - اکنون در ارائه پشتیبانی از اقدامات امنیتی برای مردم افغانستان و همچنین رسیدگی به نگرانی های امنیتی خود حیاتی هستند.

افغانستان تحت کنترل طالبان برای کشورهای آسیای مرکزی چیز جدیدی نیست. طالبان بلافاصله پس از استقلال این منطقه از اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ به سرعت در سراسر افغانستان گسترش یافت. اما برخلاف دهه ۱۹۹۰ ، زمانی که کشورهای آسیای مرکزی مستقل شدند و آینده آنها نامشخص به نظر می رسید، تحولات امروز در افغانستان برای تمایل به سرکوب مخالفان داخلی و بهره مندی از بحران های امنیتی برای تحکیم قدرت خود، آشکار شده ‌است.