در فیزیک، نظریه ریسمان (به انگلیسی: String theory) یک چهارچوب نظری فراهم میآورد که در آن ذرات نقطهای فیزیک ذرات با اشیاء یک بعدی به نام ریسمانها جایگزین شدهاند. این نظریه به توصیف این میپردازد که چگونه ریسمانها در فضا منتشر شده و با همدیگر برهمکنش میکنند. در مقیاس های بزرگتر از ابعاد ریسمانها، ریسمانها شبیه ذرات نقطهای هستند که جرم، بار، و دیگر خواص آنها توسط وضعیت ارتعاشی هر ریسمان مشخص میشود. در نظریه ریسمان، یکی از حالت های متعدد ارتعاشی متناظر با گراویتون است؛ ذره ای در مکانیک کوانتومی که نیروی گرانش را حمل میکند. لذا نظریه ریسمان به نوعی نظریه گرانشی کوانتوم هم میباشد.
نظریه ریسمان موضوع گسترده و متنوعی است که تلاش دارد تا تعدادی از مسائل عمیق فیزیک بنیادی را حل کند. نظریه ریسمان برای مسائل متعددی در فیزیک سیاهچاله و کیهان شناسی اولیه جهان اعمال شده و موجب پیشرفت های عمدهای در ریاضیات محض گردیده است. به علت این که نظریه ریسمان توضیح یکپارچهای از گرانش و فیزیک ذرات ارائه می دهد، کاندیدی برای نظریه همه چیز است؛ مدل ریاضیاتی خود-بسنده که تمام نیروهای بنیادی و اشکال مختلف ماده را توصیف میکند. با وجود کارهای زیادی که روی این مسائل انجام شده است، هنوز مشخص نیست که نظریه ریسمان تا چه حد توصیفگر جهان واقعی است یا این که اصولاً این نظریه تا چه میزان آزادی عمل در انتخاب جزئیاتش را میدهد.
نظریه ریسمان اولین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی به عنوان نظریهای برای نیروی هسته ای قوی مورد مطالعه قرار میگرفت، تا این که این ایده رها شده و پس از آن به هدف کرومودینامیک کوانتومی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس مشخص شد که دقیقاً همان ویژگی هایی که مطالعه نظریه ریسمانها را به عنوان نظریه ای برای نیروی قوی هستهای نامناسب میساخت، آن را کاندید امیدوار کنندهای برای نظریه گرانش کوانتومی میکند. اولین نسخه های نظریه ریسمان، یعنی نظریه ریسمان بوزونی، تنها ذره هایی به نام بوزون ها را به کار میگرفت. بعدها نظریه ریسمان به نظریه ابر ریسمان گسترش پیدا کرد، که رابطه ابرتقارنی بین بوزون ها و دسته ای دیگر از ذرات به نام فرمیونها را فرض قرار میداد. قبل از این که در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی حدسی زده شود مبنی بر این که تمام نسخه های نظریه ریسمان حالتهای محدودتری از نظریه ریسمان ۱۱ بعدی، به نام نظریه M است، پنج نسخه سازگار از نظریه ریسمانها وجود داشت. در اواخر ۱۹۹۷ میلادی، نظریه پردازان رابطه مهمی به نام تناظر AdS/CFT را کشف کردند، که نظریه ریسمانها را به دیگر نظریه فیزیکی به نام نظریه میدان های کوانتومی مرتبط میساخت.
یکی از چالش های نظریه ریسمان این است که کل نظریه تعریفی که در تمام شرایط ارضاء کننده باشد را ندارد. یکی دیگر از مشکلات این است که به نظر می رسد این نظریه طیف گسترده ای از جهان های ممکن را توصیف می کند، و این مسئله تلاش برای توسعه نظریه فیزیک ذرات بر اساس نظریه ریسمان ها را به امری غامض و پیچیده تبدیل ساخته است.
نظریه ریسمان تاکنون نتوانسته است پدیده ای که امکان پیش بینی ان وجود داشته باشد را پیش بینی کند. آخرین آزمایش های شتابدهنده سرن (LHC) وجود هرگونه ذرات فرضی که مدل ابرتقارن آن را پیش بینی می کند را رد می کند.